کاملترین مقاله بازاریابی محتوا بر اساس توصیههای لینکدین
استراتژِی تولید محتوا
۱- انتخاب اهداف استراتژیک
این روزها تولید محتوای اثرگذار کمرنگ شده و یا محتوای بهآسانی توسط مخاطب نادیده گرفته میشود. محتوایی که شاید ساعتها و روزها برای آن زمان گذاشته شده است و برخی شرکتها بودجههای آنچنانی برای تبلیغات خود هزینه میکنند؛ اما هر بیشتر هزینه میکنند کمتر نتیجه میگیرند!
تقریباً در همه این موارد دلیل آن ورود بیبرنامه و بدون استراتژی مناسب است که باعث میشوند شرکتها هزینه، زمان و بودجههای تبلیغاتی خودشان را بیهوده هدر دهند!
اینجاست که ما به کمک یک استراتژی محتوایی مفید به سراغ مخاطب میرویم تا مخاطب را جذب، درگیر و علاقهمند به خرید از کالا یا خدمات خود کنیم.
ایجاد یک استراتژی فرصتی است در تعیین رویکرد شما در بازاریابی محتوا بخصوص با هدف صادرات و پاسخ به سؤالات چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا، چرا و چگونه این محتوا تولید شود، خواهد بود!
هدف استراتژی تولید محتوای این است تا مطمئن شوید چارچوب تصمیمگیری هدفمند در تعیین اهداف تجاری و هدایت تصمیمات مشتریان بالقوه در هر مرحله درست تنظیم شده است و در قلب محتوا آمده است!
⚡ بسیاری از شرکتها با سازماندهی و بهکارگیری استراتژی صحیح و هدفمند در بازاریابی محتوا به موفقیتهای تجاری بزرگی دست یافتهاند. با مشخص کردن استراتژی، اولویتها و برنامهریزی دقیق هر کمپین محتوایی و نحوه تعامل واحدهای سازمان با دیگران آسانتر و مشخصتر میشود.
اولین و مهمترین قدم شروع استراتژی بازاریابی محتوا، تعیین اهداف استراتژیک است . یک هدف استراتژیک نتیجهای است که برای کسبوکار شما معنیدار است، درک آن از یک نگاه آسان و اندازهگیری آن هم راحت است.
مثلاً هدف بازاریابی محتوا میتواند یکی از این موارد باشد: ایجاد رهبری فکری، بهبود وفاداری مشتری، تولید تقاضا، افزایش فروش، توسعه مخاطب و کسب آگاهی از برند.
از نظر زمانی اهداف و شاخصها دو نوعاند، مداوم و مقطعی. اهداف مداوم آنهاییاند که هدف آن سنجش نتایجی است که میخواهید به طور منظم به دست آورید.
بهعنوانمثال، فرض کنید شرکت شما هر هفته مقالاتی را منتشر میکند و مایلید تعامل مخاطب با این سری محتوا را بررسی کنید.
روشهای زیادی برای اندازهگیری افزایش تعامل مخاطب وجود دارد، میتوانید به برسی زمانی که مخاطب روی خواندن محتوای میگذارد بپردازید. این یک هدف “مداوم یا پیوسته” است؛ زیرا موضوع یا شاخصی است که احتمالاً طولانیمدت آن را کنترل خواهید کرد.
اهداف کمپین، نوع دیگری از هدف است، این اهداف ارتباط مستقیم با اندازهگیری موفقیت دارد. بهعنوانمثال هدف اصلی یک کمپین کوتاهمدت (مثلاً طی یک ماه) تولید ۳۰۰ مشتری بالقوه است، دریافت اطلاعات تماس مشتریان در ازای ارائه یک کتاب الکترونیک باارزش است!
این هدف “تولید ۳۰۰ لید” یک هدف کمپین است؛ زیرا نشاندهنده ابتکار عمل در دوره مشخص است (زمان شروع– زمان اتمام کمپین و هدف مشخصی دارد)
مخاطبتان کیست؟
محتوای برای چه کسی است؟ همان چیزی است که هر بازاریاب باید قبل از ساخت محتوا از خود بپرسد. قبل از برنامهریزی کمپین، تشخیص اینکه مخاطب دقیقاً چه کسی است، چه چیزی میخواهد و اینکه چگونه میتوانید با محتوای به بهترین وجه به این نیاز پاسخ دهید ضروری است.
بسیاری از سازمانها این اشتباه را میکنند و در تلاش برقراری ارتباط با همه مخاطباناند، هزینه زیادی را در تولید محتوا میکنند و طیف زیادی از مخاطبان را هدف قرار میدهند، انرژی زیادی در تولید محتوای میگذارند و حجم بالای محتوای بیهدف تولید میکنند.
قراردادن طیف وسیعی از مخاطب فقط برای برندهای بزرگی مانند کوکاکولا منطقی است. در واقع، اکثر شرکتها باید مشتری بسیار خاص را هدف قرار میدهند.
دانستن اینکه مشتری چه کسی است مهم است زیرا میتوانید محتوا را بهتر تهیه و تنظیم کنید تا با پسزمینه (Background)،علایق و خواسته آنها همسو شود. این همسوسازی، شانس ارتباطگیری مخاطب با محتوا (وبلاگ، فیلم و سایر مطالب) را افزایش میدهد.
به همین دلیل توصیه میشود پروفایل انواع مشتری را برای انواع مختلف شخصیت که کسبوکار شما میتوانند به آنها خدمترسانی کند ایجاد کنید تا این پروفایل بتواند رویکرد شما به محتوا را به طور مداوم به شما گوشزد کند.
⚡ از شخصیت مشتری در تهیه پروفایل استفاده کنید و جزئیات جمعیت، انگیزه، چالش و طرز فکر آنها را درج کنید. بهاینترتیب میتوانید درباره اینکه چه موضوعاتی باید بنویسید، از کدام تصاویر در کمپینها استفاده کنید و چه نوع محتوا مؤثرتر هستند تصمیمات آگاهانهتری بگیرید.
هدف، جمعآوری دو تا پنج شخصیت است که نشاندهنده گروه خاصی از افراد است که مشتری شمایند. سپس اطلاعات جمعیتی و رفتارهایی را تعیین کنید که آنها را تعریف میکند. این افراد میتوانند ساده و پیچیده باشند! مهم ساخت شخصیتهای فرضی به عنوان مشتریان بالقوه شماست!
بهعنوانمثال، یک شرکت سرمایهگذاری آنلاین تازهتأسیس (با پروژههای کوچک) میخواهد مشتریان خود را بهتر تعریف کند و فیلمهای تبلیغاتی پروژههای سرمایهگذاری خود را مطابق نیاز مخاطب بهینهسازی کند تا بیشترین تأثیر و بازخورد را بگیرد!
آنها این کار را از طریق نظرسنجی از مشتری، جمعآوری تحقیقات کیفی در مورد سوابق و عوامل رفتاری بخصوص سلایق و علایق سرمایهگذاران انجام دادند.
از این تحقیق، آنها به شخصیتی رسیدند که مختص سازمان آنها تعریف شده بود. پرسونای یک جوان حرفهای، ۲۵ تا ۳۰ساله و انگیزه سرمایهگذاری و دغدغه درآمدزایی بخصوص از طریق شیوههای نوین و بدون اصطلاحات پیچیدهاند!
در ذهن داشتن این شخصیت به شرکت سرمایهگذاری کمک کرد تا ویدئوهایی متناسب این افراد تولید کند و توصیههای سرمایهگذاری و لحن مناسب را در پیامهای شبکههای اجتماعی ارائه دهد.
حالا نوبت شماست. از طریق مصاحبه، اینترنت، سابقه مشتریان سابق، تجربیات سایر شرکتها یا هر منبع اطلاعاتی دیگر این شما هستید که باید تعیین کنید مخاطبان ایدئال شما چه کسانی هستند. بخصوص در صادرات این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند و اگر مخاطب خود را بهخوبی شناسایی کنید (به دلیل کمبود رقابت در زمینه صادرات و فروشهای B2B) موفقیتتان چندبرابر خواهد بود!
۱- انتخاب موضوع مناسب
انتخاب موضوع مناسب محتوا میتواند طاقتفرسا باشد. با وجود تمام گزینههای موجود، دشوار است درک کنید مشتری بیشتر به چه موضوعاتی اهمیت میدهد و در این مرحله، شرط میبندم بارها ناامیدی از انتشار مقاله یا گزارشی را تجربه کردهاید که فکر میکردید برای مخاطب جذابیتی نداشته باشد!
برای جلوگیری از این موضوع، بیایید تکنیکهای مؤثر یافتن موضوعات مرتبط را مرور کنیم. با مراجعه به شخصیت مشتری شروع کنید.
به طور خاص، چالشهایی که هر یک از مشتریان با آن روبرو هستند در تصمیمگیری موضوع محتوای میتواند مفید باشد. بهعنوانمثال، یک شرکت فروش تجهیزات کشاورزی چالشهای مشتری را بررسی میکند و تشخیص میدهد مشتری بیشتر با افزایش عملکرد محصول سالیانه و هزینههای عملیاتی دستوپنجه نرم میکنند.
این چالشها سپس باید مورد تحقیق قرار گیرند زیرا میتوانند مباحث ایدئال در ایجاد ارتباط با مخاطب از طریق وبینار، کتاب الکترونیکی یا مجموعه مقالات باشند.
مهم نیست چه موضوعی در نظرتان است، موضوع تنها باید مرتبط با تخصص سازمان یا محصول یا خدماتی باشد که ارائه میدهید. اگر اینگونه نباشد، ممکن است برای مخاطب شما ایجاد ارتباط بین محتوا و آنچه سازمان شما انجام میدهد دشوار شود.
بهعنوانمثال، منطقی نیست که شرکت فن آوریهای کشاورزی محتوایی درباره بهترین بازیهای ویدئویی منتشر شده ماه تولید کند.
⚡ یکی دیگر از منابع مفید الهامبخش، توجه به الگوها در بازخوردهایی است که از مشتری دریافت میکنید. آیا موضوع یا سؤالی وجود دارد که مشتری مدام از طریق ایمیل بپرسد؟ شاید این موضوع شروع تولید و جهتدهی محتوای شما باشد. ثبت سؤالات متداول یا نقاط درد کمک میکند هنگام جستجوی موضوعات، در مسیر تولید محتوای صحیح، مؤثر و هدفمند قرار بگیرید.
اگر به دادههای رفتار مشتری از طریق ابزار تجزیهوتحلیل، CRM، سیستم POS یا انواع Heatmapها دسترسی داشته باشید، بازخورد میتواند غیرمستقیم باشد.
بهعنوانمثال، میتوانید تجزیهوتحلیل کنید تا بفهمید چه محتوایی بازدیدکنندگان را در وبسایت طولانیتر نگه داشته است یا اینکه کدام توییت یا پست بیشترین بازخوردها را گرفتهاند؟
در آخر، بررسی موضوعاتی است که قبلاً در مورد آن تولید محتوا شده است. قرار نیست فعالیت و اقدامات رقبا را در رقابت زیر ذرهبین بگذاریم (چون کار شخصی که تولید محتوای میکند تحلیل رقبا نیست) بلکه هدف یافتن خلأ موضوع تولید محتوای است.
چند ماه پیش، شرکتی در انتشار ویدئو در مورد یک موضوع آموزشی مردد بود، زیرا یکی از رقبا قبلاً آن را پوشش داده بود. اما بعد از بررسی، متوجه شدند فیلم رقیب فقط سه دقیقه است و نمای کلی موضوع را ارائه میدهد. شرکت به این نتیجه رسید اکنون فرصتی است که میتواند با جزئیات بیشتر به موضوع بپردازد و نحوه اقدام را در فیلم توضیح دهد.
وقتی از خود میپرسید چه موضوعاتی باید در بازاریابی پوشش داده شود، این تکنیک را در شناسایی موضوعات مهم بهخاطر بسپارید.
۲- سازماندهی مباحث به دستهها
برای اینکه سازمان شما در چشم مخاطب متخصص شناخته شود باید در تولید محتوا محدودیتهای خلاقانه برای خود اعمال کنید. یک محدودیت مفید در سازماندهی محتوا محدودکردن موضوعات یک گروه منتخب از دستهها است!
یک گروه باید به اندازه کافی خاص باشد تا روی موضوعات متمرکز باشد؛ اما به اندازه کافی گسترده باشد تا موضوعات زیادی صرفاً در همان دستههایی که شرکت شما متخصص آن است را پوشش دهد! هر دسته مجموعهای از موضوعات را شامل میشود که برای مشتریان مهماند و با تخصص و پیشنهادها سازمان شما همسو است.
بهعنوانمثال، یک شرکت لوازم هنری میتواند دستهبندی موضوعات را بر روی پروژههای دکوراسیون منزل، صنایعدستی کودکان و فعالیتهای فصلی هنرمندان روستایی متمرکز کند. این دستهها متفاوت از یکدیگر اما درعینحال مکمل یکدیگرند.
هدف این دستهها اطمینان از این است که محتوا در چهارچوب مشخص تولید شوند و تلاش تیم در تولید محتوا متمرکز و تصمیمگیری را ساده کند. به این ترتیب، هر بار که برای نوشتن یک مطالعه موردی جدید، ایجاد نامههای پست الکترونیکی، یا نوشتن پست در LinkedIn و اینستاگرام یا تولید سری فیلمهای بعدی دور هم مینشینید، موضوعات دستهبندیها، محدودیتها و بایدونباید کاملاً روشن است و مهمتر از همه، انتشار مداوم مطالب مفید در همان مضامین اصلی میتواند به مشتری کمک کند تا شما را به خاطر بسپارد، زیرا تکرار به ساخت حافظه کمک میکند.
اما باید به کدام دسته از موضوعات متعهد باشید؟ من توصیه میکنم سه تا پنج دسته از لیست موضوعاتی که ارائه میدهید بر اساس شخصیت شما، بازخورد مشتری و تحقیقات شما درباره آنچه قبلاً منتشر شده است، ایجاد کنید. شما میخواهید در موضوعات موردعلاقه مشتریان به دنبال الگوها باشید تا ببینید چگونه این مضامین به طور منطقی به دستههای گستردهتری تقسیم میشوند.
نمونه خوبی از این مورد را میتوان در وبلاگ Chase Bank مشاهده کرد که شامل طیف وسیعی از موضوعات مالی است که به پنج دسته زیر تقسیم میشوند: امور مالی شخصی، نکاتی برای تجارب بهتر زندگی، استراتژیهای مالی برای مشاغل کوچک، رهبران نوآور کسبوکار و داستانهایی در مورد حمایت جوامع.
اگر نگاه دقیقتری به دسته “امور مالی شخصی” بیندازیم، مقالات زیادی در موضوعاتی مثل، از “چگونه از پول دوران پیری محافظت کنیم” تا “آنچه شما باید درباره حقوق صاحبان خانه بدانید” و غیره خواهید دید. در دسته دیگر گروهی از مقالات مشابه با تمرکز به دسته اصلی و در هر دسته با تمرکز به موضوع دسته میتوان طیف زیادی از مقالات را یافت!
درحالیکه هر یک از این دستهها متفاوتاند، همه آنها به تمرکز مالی سازمان با هدف آموزش خوانندگان و بازتاب ارزشهای شرکت متصل میشوند. شما مطمئناً برای همیشه به همان دستهها متعهد نیستید، زیرا عنوان و تعداد دستهها میتوانند باتوجهبه جهت شرکت تغییر کنند، اما مهم است که در درازمدت به آنها پایبند باشید.
در آخر، سازماندهی محتوا در وبسایت متناسب با دستهها میتواند به بهبود دیدهشدن شما در موتورهای جستجو کمک کند. با انتشار مداوم محتوا با دستهبندیهای خاص، برای Google آسانتر خواهد بود که به معماری سایت شما را بهتر درک کند و محتوای مشابه هر گروه را کشف کند.
مهمتر اینکه با دستهبندی محتوا موتورهای جستجو درک میکند که سازمان شما از کدام یک از عناوین اصلی برخوردار است. این دستهها ممکن است در ابتدا محدودکننده باشند، اما بهمحض این که این محدودیت را اعمال کنید، بیش از هر زمان دیگری تمرکز خواهید کرد.
۳- تولید محتوا
نکاتی برای داستانسرایی (روایت) موفق
داستانسرایی فروش نیست. در واقع روش به اشتراک گذاشتن اطلاعات با مخاطب از طریق انتقال احساس، تجربه و دیدگاهها برای پرداختن به پیام اصلی است.
برایناساس، یک کسبوکار میتواند از قصهگویی و روایت کردن محتوا استفاده کند تا راهی برای انتقال اطلاعات ارزشمند به مشتریان خود باز کند تا آنها را در موضوعات موردعلاقه خود جذب و درگیر کند.
بازاریابی محتوا اساساً توسط داستانسرایی انجام میشود، زیرا یک روش متمایز ارتباط کسبوکار با مشتری فراتر از تبلیغ مزایای محصول و خدمات آن کسبوکار است.
برای تولید محتوای اثرگذار که باعث ایجاد وفاداری و اعتمادبهنفس در مخاطب میشود، اصول قصهگویی را بپذیرید. اولین مورد شناسایی پیام اصلی است که میخواهید در مورد موضوع ارتباط برقرار کنید. آن را به عنوان هدفی که در محتوای شما باید به نحو استادانهای ساختهوپرداخته شود و اصلیترین چیزی را که میخواهید مخاطب از آن مطلع شود را در نظر بگیرید.
اگر قصد دارید مقالهای در مورد ” تأثیر تغییر آبوهوا بر اشتغال” بنویسید، پیام اصلی ممکن است این باشد “عواقب کمتر شناخته شده تغییرات آبوهوا” این پیام اصلی است که بقیه جزئیات مقاله، اینفوگرافیک، مستند یا کمپین بزرگتری را که در حال کار روی آن هستید را هدایت میکند، به همین دلیل پیام اصلی را از ابتدا مشخص کنید.
در مرحله بعد، در نظر بگیرید چه نوع داستانی میتواند موضوع را به طور مؤثری منتقل کند. آیا این داستان باید آموزشی باشد؟ سپس فکر کنید چگونه میتوانید این پیام را جذاب کنید، آیا این داستان سرگرمکننده است؟
لحن طنزآمیز ممکن است راهی غیرمنتظره برای دستیابی به افرادی باشد که معمولاً جدیاند و میتوان با چنین غافلگیریهایی بیشتر در اذهان ماند!
سؤال بعدی که باید از خود بپرسید این است که آیا داستان ارزش محور خواهد بود؟ در این حالت، ممکن است مشارکتی را در سازمان خود برجسته کنید که نمایانگر مأموریت شرکت در عمل باشد.
بعد از آن، وقت آن رسیده است که به ساختار محتوا فکر کنید، زیرا داستانی که قصد دارید آن را بیان کنید، باید یک شروع، بدنه و پایان مشخص داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که منطقی است. داشتن یک ساختار آشنا باعث میشود افراد بتوانند با درک قوی از پیام اصلی، محتوای شما را به پایان برسانند.
گاهی اوقات، سفری که فرد با محتوا تجربه میکند، اگر نقطه شروع و توقف مشخص در آن احساس شود بهتر میتواند با آن ارتباط برقرار کند و حتی واکنش احساسی به آن نشان دهد.
⚡ و در آخر، همیشه شخصیتهایی را اضافه کنید که عنصری انسانی به آن اضافه کنید و تجربیات و دیدگاههای مختلف را در محتوای خود به نمایش بگذارید. خواه مصاحبه با یک کارمند در مجموعه فیلمهای خود، یا اینکه مستقیماً در یک مقاله سفید با مشتری خود صحبت کنید و یا میزبان پادکست شرکت خود باشید، انسانها را به عنوان شخصیتهای محتوای خود به نمایش بگذارید تا از قابلیتهای خاص بیشتری برخوردار شوید.
بهعنوانمثال، کلینیک کلیولند و مرکز پزشکی آکادمیک پادکستی را برگزار میکنند که در هر قسمت مصاحبهای با یک متخصص مراقبتهای بهداشتی که در کلینیک کار میکنند، ارائه میکنند. این متخصصان توصیههای خود را در مورد موضوعات مهم و شرایط اضطراری پزشکی به اشتراک میگذارند.
اما بیش از همه، در مورد دیدگاهها و تجربیات شخصی خود در شرایط مختلف پیشآمده صحبت میکنند و حالت داستانگونه و قصهگویی به محتوا میدهند. در نتیجه، موضوعات پیچیده پزشکی حتی برای کسانی که چنین محتواهایی برای آنها دلهرهآور و ترسناک باشد را تعدیل و حتی جذاب میکند.
نکات مربوط به داستانسرایی را دنبال کنید تا کیفیت محتوای خود را به طور عمده بهبود بخشید و بسیاری از دورههای یادگیری LinkedIn را در مورد چگونگی تبدیلشدن به یک داستاننویس بهتر مرور کنید.
بهینهسازی محتوا:
قالببندی محتوا برای یک تجربه بدون اصطکاک
آیا تابهحال سعی کردهاید به پادکست گوش دهید؛ اما صدا و هوای محیط به طور آزاردهندهای همراه صوت گوینده باعث شود تجربه خوبی از این پادکست نداشته باشید؟
یا ممکن است مقالهای را در تلفن خود بخوانید اما متن آنقدر کوچک و بهم ریخته است تا خواندن برایتان سخت شود؟ بنابراین آن را میبندید و سراغ متنهای جایگزین و بهتر میگردید؟
جزئیات ساختاری ازایندست میتواند بر تجربه افراد با محتوا تأثیر منفی بگذارد یا پیام بهگونهای دیگر به گوش مخاطب برسد و اثربخشی آن با اشتباههای بهظاهر کوچک کم شود؛ بنابراین، محتوای باید بهگونهای قالببندی شود تا مطمئن شوید به کمپین بهترین شانس موفقیت را میدهید.
بیایید سه نکته را که باید همیشه در نظر داشته باشید بررسی کنیم تا اطمینان حاصل شود محتوا تجربهای روان و بدون اختلال را به مخاطب ارائه میدهد.
۱- محتوا را روان کنید
ابتدا تفاوتهای ظریف در قالببندی انواع محتوایی را که ایجاد میکنید، درک کنید.
بهعنوانمثال، هنگام نوشتن مقاله، با اضافهکردن، حذف یا جابهجایی جملات و کلمات، یک پاراگراف را کامل و مستقل از سایر پاراگرافها شرح دهید! رعایت ” اصل استقلال پاراگراف ” علاوه بر اینکه پاراگراف را زیبا میکند باعث میشود مقاله از موضوع اصلی خارج نشود و خواننده احساس خستگی نکند!
از بخشبندی (عنوانبندی) خوب هم میتوانید برای قالببندی و جذابیت محتوا استفاده کنید! در مورد بهترین روشهای مرتبط در مورد انواع مختلف محتوا این تفاوتهای ظریف را بیاموزید.
هرچند قالببندی صحیح تضمین نمیکند تا مخاطب درگیر و جذب محتوای شما شود؛ اما قالببندینکردن مطالب قطعاً باعث دیده نشدن محتوا است.
وجود فرایندی که در آن محتوا قبل از انتشار توسط بیش از یک عضو تیم بررسی و بازبینی شود میتواند به رفع خطاهای قالببندی کمک زیادی کند! تجربه نشان داده است که بازبینی محتوا توسط افراد متفاوت تا حد زیادی به بهبود ساختار محتوا کمک میکند!
۲- بهترین ” تیتر” یا عنوان را برای محتوای برگزینید
برآورده کردن انتظار مخاطب خود بخش مهم تجربه محتوا است. این که عنوان گزارش یا شرح یک فیلم چه باشد، جزئیات کوچک مهمیاند که باید به آن توجه ویژه داشت. زیرا موضوع خوب، کل محتوا را خلاصه میکند و بر تصمیمگیری فرد برای درگیرشدن تأثیر میگذارد.
ضمن اینکه اگر محتوای نتواند به قول ارائه شده در عنوان، تیزر یا خلاصه داستان عمل کند، در این صورت وقت شخص تلف میشود و احتمالاً اعتماد وی را از دست میدهید.
⚡ گرچه مهم است که عنوان محتوا باید به اندازه کافی جذاب و متمایز باشد تا توجه شخص را جلب کند، اما مطمئن شوید آنچه را ارائه میدهید مخاطب را گمراه نمیکند و واقعبینانه است. یک نمونه قوی از یافتن تعادل بین “جلبتوجه مخاطب” و “مدیریت انتظارات” محتوا را میتوان در دورههای آنلاین شرکت Patch مشاهده کرد.
۳- Call to action را از یاد نبرید
به یاد داشته باشید هر بار که شخصی با محتوای شما ارتباط برقرار میکند، فرصتی است که با ارائه مراحل یا محتوای مفید بعدی او را بیشتر درگیر کنید. در صورت امکان، یک “Call to Action” مناسب به محتوای اضافه کنید تا شخص را ترغیب به تماشای ویدئوی مرتبط، خواندن مقاله مشابه یا موارد دیگر کند.
همچنان اطلاعات مفیدی را بر اساس موضوعات موردعلاقه خریداران ارائه کنید. هر تعامل فرصتی برای جلبتوجه مخاطب است که احتمال بازگشت او را افزایش میدهد.
به جزئیات قالببندی محتوای توجه کنید؛ زیرا همین عوامل کوچک جمع میشوند و تجربه شگفتانگیز یا کمنقص محتوای را ارائه دهند.
۴- قالببندی محتوا برای انتشار
قالببندی محتوا برای مخاطب اهمیت و نکات زیادی دارد؛ اما یکی از بهترین راههای برنامهریزی و جذب بازدید بیشتر، قالببندی محتوای برای موتورهای جستجو و رسانههای اجتماعی است.
قبل از انتشار محتوای، گزینههای استراتژیک زیر را برای بهبود عملکرد محتوای در کانالهای اصلی انتشار انتخاب کنید. بیایید با موتورهای جستجو شروع کنیم. مطالعه اخیر نشان داده است ۶۸ درصد کل بازدیدکننده وبسایتها نتیجه جستجوی ارگانیک و پرداخت شده است که نشان میدهد Google و سایر موتورهای جستجو چقدر در ایجاد این ترافیک مؤثرند.
بهعنوانمثال، همیشه کلمات کلیدی را در کل محتوای نوشتاری به صورت طبیعی و سازگار با ذهن خواننده قرار دهید. کلمه کلیدی آن دسته از کلمات هستند که ممکن است شخص با استفاده از Google برای یافتن اطلاعات در مورد آن موضوع خاص جستجو کند.
این کلمات کلیدی را به ویژه در عنوان، متن اصلی، URL و در زیر عنوانهایی که یک منبع را به بخشهای مختلف سازماندهی میکند، میتوان افزود.
هنگام آپلود فیلم در YouTube و افزودن قسمتهای جدید پادکست به iTunes و شبکههای مشابه ، به چگالی کلمه کلیدی خود فکر کنید.
اجازه دهید به رسانههای اجتماعی برویم. هنگامی که در این فضا یک کمپین راهاندازی میکنید، روشهای مختلف تشویق مردم را برای به اشتراک گذاشتن محتوا با فالوورهای یشان بخواهید و با آنها تعامل کنید!
در مقالات، گزارشها یا سایر محتوای مکتوب، مطلب برجسته مانند یک نقلقول مهم یا یک جمله معنیدار را بلد کنید و از مخاطب بخواهید آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد.
هنگام ضبط پادکست، به شنوندگان یادآوری کنید که در شبکههای اجتماعی کجا فعال هستید و چگونه میتوانید در تماس باشند و بازخورد را بین قسمتها ارائه دهید تا به شما در تشویق گفتگو کمک کند.
⚡ تکنیک دیگر، بهینهسازی وبسایت شما با علامتگذاری Open Graph فیسبوک و کارتهای Twitter برای اطمینان از نمایش صحیح محتوا در هنگام به اشتراک گذاری در هر کانال است و آخر اینکه، هنگام اشتراک ویدئو در شبکههای اجتماعی از Call to action فراموش نکنید.
۵- توزیع مطالب
پس از تولید محتوا برای مخاطب، وقت آن است که روی توزیع یا اطمینان از بازدهی و تعامل کاربر با محتوای اطمینان حاصل کنید.
آنچه برای اطمینان به دستیابی مخاطب به محتوا، بهترین نتیجه را میدهد، اجرای یکپارچهسازی محتوای از طریق مدل PESO است.
PESO مخفف “رسانههای پرداخت شده “، “رسانههای کسب شده”، “رسانههای اشتراکگذاری”و “رسانههای متعلق به خود” است (paid, earned, shared, and owned media) و روشی است برای ادغام انواع رسانه در استراتژی کسب و کار شما، و توصیه میشود روش خود را برای ارتقاء محتوا ساختار دهید، هر نوع رسانه میتواند به ارتقاء متقابل دیگر رسانه کمک کند تا نتایج معناداری در کسبوکار به وجود آورند.
بیایید برای دستیابی به بازدید بیشتر، اقتدار و تشویق مخاطب به تعامل، به ارتقاء موثر در “رسانههای متعلق به خود” و ” رسانههای اشتراک گذاری ” بپردازیم.
“رسانه متعلق به خود” رسانهای است که سازمان بر آن مالکیت کامل دارد، زیرا تیم شما آن را ایجاد کرده و در کانالی مانند وبسایت، وبلاگ یا سایر داراییهای دیجیتال شما منتشر میشود.
برخلاف مقاله یا ویدئوهایی که در آپارات، LinkedIn یا YouTube منتشر میکنید و کنترل کاملی روی آن ندارید، در این نوع رسانه، کنترل کامل در دستان شماست.
یادتان باشد، “رسانههای متعلق به خود” باید از نظر آنچه تبلیغ میکنید، اولویت اصلی شما باشد. در این نوع رسانه، کنترل کامل رفتار و تجربه مشتری در ارتباط با کسبوکار، در دستان شماست.
رسانههای پولی، مانند کمپین تبلیغاتی توییتر، فیسبوک، اینستاگرام و لینکدین میتوانند ترافیک را به یک گزارش تحقیقاتی فوقالعادهای جذاب که در وبسایتان منتشر کردهاید هدایت و بازدید از وبسایتتان را افزایش دهد!
از هر نوع رسانه میتوان در تبلیغ انواع دیگر رسانه و دستیابی به اهداف بازاریابی محتوای استفاده کرد، اما اولویت اصلی باید تشویق به تعامل با “رسانههای متعلق به خود” باشد.
اولویت بعدی رسانههای کسب شده که نمونه بارز آن “شبکههای اجتماعی” است. بهعنوانمثال، شرکتی پست اینستاگرام را در حساب خود منتشر میکند و مخاطب با این پست با نظر، فوروارد و اشتراک تعامل برقرار میکند.
نکته اینجاست که اگر بسیاری از نظردهندگان مخالف نظر شما باشند، ممکن است کنترل این رسانه از دست شما خارج شود! مثلاً موجی از مخالفتها، انتقادها یا حتی بدگوئیها سراغ شما بیاید! یا اینکه عدهای عامدانه بخواهند وجه محصول شما را خراب کنند!
⚡ البته بازاریابان هوشمند حتی از موج مخالفتها هم به نفع کسبوکار خود استفاده میکنند که البته این کار باید بسیار هوشمندانه انجام شود! وجه دیگر این شبکهها، دیدگاههای مثبت و موافق کاربران با پستها و محصولات شماست! هنگامی که سایر مخاطبین مشاهده کنند دیگران در مورد شما چه گفتهاند بهتر اعتماد میکنند و احتمال خرید از شما افزایش پیدا میکند!
دیدگاهها (0)